مبارزه با افکار فمنیستی

این وبلاگ جهت مبارزه با شیوع افکار فمینیستی و فروپاشی خانواده و جابجایی نقش سنتی و اسلامی زن و مرد تاسیس شده است.

مبارزه با افکار فمنیستی

این وبلاگ جهت مبارزه با شیوع افکار فمینیستی و فروپاشی خانواده و جابجایی نقش سنتی و اسلامی زن و مرد تاسیس شده است.

جهت مبارزه با شیوع تفکرات فمنیسیتی در خانواده ها و جامعه و رسانه ها، با توجه به آمار روز افزون طلاق و افزایش فساد و فروپاشی خانواده تلاش جدی لازم است. متاسفانه در قلمرو دجالی ماشینی مدرن امروز، فرصت مناسب برای کسانی که می خواهند فطرت انسان را زیر پا گذارند و نسل بشر را منقرض کنند فراهم آمده است. اما نکته تلخ اینجاست که دین نیز دستاویز تمدن ضاله و مکاتب ضاله ای نظیر فمینیسم شده است و سعی در ترکیب فمینیسم که هیچ سازگاری با اسلام ندارد در احکام دین می شود. امروزه با کمال گستاخی مسئولیت مردان در قرآن که مسئولیت نان آوری و مادی و معاش خانواده و جامعه است به حق زن تبدیل شده است. در صورتی که اتفاقا حقوق زن و مرد هر دو در این سیستم لگدمال می شود.

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حقوق مردان» ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

تاسفانه گاهی به فلسفه تفاوت زن و مرد در قرآن توجه نمی شود که یا اسلام را با آن زیر سوال می برند و یا در برخی آیات که برتری از آن مرد هست آن چنان بد تفسیر می شود که مطلب وارونه شده که فمنیستی می شود.سوالاتی از قبیل وجود درجه برای مردان و نصف شهادت بودن زن و یا مقابله با عدم اطاعت زن که گاهی می بایست به زور برای مقابله با آن ایستاد و ارث یا این که چرا پیامبری زن نبوده و ...


پاسخشان درون ماست و نیازی به رد اسلام و یا تحریف آن نیست.مردان از لحاظ روانشناسی میل به تکیه گاهی و مسئول بودن و جاودانه بودن نامشان در تاریخ و ... دارند اما این ها برای زنان خیلی محدود تر هست و با دنیای آنها بیگانه است که اینها از لحاظ روانشناسی اثبات شده اند و جالب است که حتی خود زنان مشهور هم مثل مردان مشهور از شهرت خود راضی نیستند و زندگی بدون شهرت را ترجیح می دهند ، زنان در زندگی نیاز به قهرمان دارند که آنها را دوست داشته باشه ولی مردان نیاز دارند که برای زنی قهرمان باشند.زنان اصلا مثل مردان شهرت طلب و یا اقتدار طلب و یا مسئولیت دوست نیستند ، زنان عاطفی ترند و ... همه این ها احکام قرآن را توجیه می کند و تمام شبهات و سوالات بالا از جهل ناشی می شود آن هم جهل نسبت به خود ، مثل همان که چرا پیامبری زن نبوده که پیامبر بودن زن کاملا با حیا و زنانگی زن در تضاد است ، زنانی که خود را عمیقا بشناسند هیچ گاه این شبهات را مطرح نمی کنند و هیچ گاه احساس کمبود هم نمی کنند چون می دانند در طبیعت کیستند.اگر مرد باید مهریه بدهد و نفقه چون مرد نیاز به این دارد که تکیه گاه زن باشد و این ها برای مرد تکیه گاه بودن را به ارمغان می آورد و برای زن نیز تکیه گاه داشتن را ، که نیاز اصلی هر دو است و اما متوجه باشیم وقتی می گوییم زن دوست دارد تکیه گاه داشته باشد باید موجودی باشد که این قابلیت رو داشته باشد که تکیه گاه زن باشد یعنی باید برتری هایی نسبت به زن داشته باشد طبق آیه ۲۲۸ سوره بقره و آیه ۳۴ سوره نساء و آیه ۲۸۸ سوره بقره و اصولا می بایست در مجموع برتری هایی بیشتر از زن داشته باشد (البته برتری مادی و دنیوی تنها برای اثبات عاشقیت مرد و معشوقیت زن و نه برتری به معنای مطلق و نزد خداوند ، زیرا هر عاشقی باید با نشان دادن امتیازی معشوق را راضی سازد) و هر چه بیشتر بودن برتری نشان دهنده تکیه گاهی بهتر بودن است... و اگر دقیقا مثل زن باسد که اصلا تکیه گاهی و قوام بودن معنی ندارد و باز بسیاری از احکام و آیات قرآن فلسفه اش مشخص می شود و باید دانست که زن و مرد از همه لحاظ با هم برابر در خلقت خداوند جایی ندارد پس نفقه و مهریه هم حق مرد هست و هم وظیفه وی و تمکین زن هم ، هم حق اوست و هم وظیفه او زیرا آرامش روانی و ثبات خانواده را برای او رقم می زند.بهتر است مثالی آورده شود ، زنان خیلی دوست دارند که شوهرشان برایشان طلا و هدیه و ... بخرد و خیلی بیشتر دوست دارد شوهر وی برای او این کارها را بکند تا این که خود برود و با اموال خود طلایی برای خود بخرد ، اما مرد دوست دارد خودش برای همسرش طلا بخرد تا بدین وسیله اقتدار و تکیه گاه بودن خود را این گونه بیان کرده و این گونه ابراز محبت به زن نماید که از نیازهای هر زن محبت است و اما از نیازهای هر مرد هم احترام زن به وی است و اصولا مردان زنان مطیع را دوست دارند و در مقابل این زنان مسئول تر و دلسوز ترند که این رابطه متقابل است به گونه ای که اگر مرد دلسوز و مسئول نباشد احترامش کم کم از دست می رود و اگر زن مطیع نباشد و ناسازگار باشد خود به خود توجه و دلسوزی و محبت و مسئولیت شوهر نسبت به خود را از دست می دهد ، نیاز مرد این است که بداند زن روی او حساب باز می کند و اتفاقا این از نیاز هر زنی نیز هست که بتواند روی شوهرش حساب باز کند.پس تمام حقوق و وظایف در قرآن همه با هم هماهنگ اند و اصولا وظیفه جدا از حقوق نیست و کسی نمی تواند بگوید حقوق مرد در اسلام بیشتر است و یا زن چون وظیفه هر کس حق او و حق هر کس وظیفه اوست ، اما متاسفانه این روزها رایج شده که حقوق یکدیگر را به رخ هم بکشند و یا حسرت حقوق دیگری را داشته باشند و یا برای توجیه ناشی از جهل از فلسفه احکام اسلام آنها را تحریف کنند.تمام احکام قرآن در مورد زن و مرد در تمام زمانها ثابت است چون از طبیعت و سرشت انسان سرچشمه می گیرد.

احکام قرآن باید الگویی باشد تا در شرایط امروز بتوان با توجه به آنان حکم صادر کرد مثل میزان اشتغال زن و مرد در اجتماع و تحصیل آنها و نه این که شرایط و فرهنگ غلطی که امروز بر جامعه حاکم است باعث شود که احکام قرآن را که الگو هستند را تغییر دهند ، وقتی در قرآن مرد نان آور خانواده است نیاز هم خود اوست و هم نیاز زن ، و زن دوست ندارد مرد از حقوق زن بخورد و یا این که زن نان آور باشد و متقابلا مرد هم این گونه زندگی با سرشتش سازگار نیست و برای همین ارث زن نصف مرد است تا بقیه مال را از تکیه گاه خود یعنی شوهرش در قالب مهریه و نفقه و ... بگیرد ، پس برای میزان مشاغل زنان و مردان و تحصیل آنان در جامعه امروز نیز باید طبق همین روند عمل کرد و نه این که زن و مرد را مقابل هم گذاشت و یا این که احکام الگویی قرآن را به خاطر وضع غیر طبیعی امروز که بر خلاف فلسفه قرآن و خلقت زن و مرد است تغییر داد.


اما در مورد تمکین و مطیع بودن زن ، برخی افراد تنها وظیفه زنان را اطاعت در ارتباط جنسی می دانند اما این تعریف درست تمکین نیست چون اولا میل جنسی که تا ابد پایدار نیست و در ضمن این تنها یکی از مصادیق تمکین است زیرا در آن صورت در آیه ۳۴ سوره نساء به مردان گفته نمی شد که از خوابگاه زنان در صورت نافرمانی دوری گزینید چون خود زن که این کار را می کند و نیازی به این توصیه نیست ، تمکین در واقع برقراری آرامش و تامین بعد معنوی شوهر و خانواده است همانطور که مرد بعد مادی خانواه و تا حدی معنوی خانواده را دارد اما نقش زن در تامین این آرامش خیلی سنگین است و برخلاف عده ای که می گویند زن در اسلام مسئولیتی در خانواده ندارد اتفاقا این مسئولیت خیلی سنگین است و اصلا یک نوع هنر است و باید توجه کرد که تمکین و احترام شوهر از سوی زن باعث ارضای غرور مرد و تقویت حس مسئولیت طلبی و افزایش علاقه مرد به زن و افزایش محبت او می شود که به نفع خود زن است اما اگر زن از گفته های فمنیستی استفاده کند و مدام به مرد گوشزد نماید من خودم همه کار می توانم بکنم و به تو احتیاجی نیست خود به خود انگیزه ای برای مرد نمی ماند تا مسئول و دلسوز خانواده باشد.همانطور که در بالا اشاره شد وقتی مرد ثروتمند است و خانه بزرگ و ... ، زن برای حفظ زیبایی و ظرافت خود بهتر است کارهای خانه را تا حد امکان تنها انجام ندهد برای این که تمییز کردن خانه بزرگ و درندشت ممکن است در اندام و روحیه زنانگی زن اثر گذاشته (مثل فمنیسم ) و برای حفظ زیبایی خود که باعث آرامش مرد و خانواده می شود بهتر است از به عنوان مثال از نیروی خدماتی استفاده کند ، اما در مثال معروف مرد کارگر معدن که ممکن است چند روز خانه نباشد و زن دست به سیاه و سفید نزند این کار او منجر به از بین رفتن آرامش مرد و تحت فشار روانی قرار دادن اوست زیرا این مرد که توانایی مالی خدمات را ندارد و خانه او نیز بزرگ و درندشت نیست که کار زیادی بخواهد و اینجا کار خانه باعث آرامش مرد و خانواده می شود به گونه ای که به زن فشار نیاید و برای همین کار خانه به طور مطلق نمی تواند وظیفه زن باشد چون در برخی موارد هم به ضرر زن و هم به ضرر مرد است و تمکین وظیفه زن است که خود مانند نفقه شاخه های مختلف دارد و با توجه به موقعیت زوجین و در حد توان تعریف می شود. اما مثلا زن اگر غذایی درست کند که مرد و فرزندان آن را دوست دارند و ... همه در جهت آرامش مرد و خانواده است ، خانه داری نماد تمکین است و خانه داری به منزله کار خانه نیست و طبق مثالهای بالا گاهی کارخانه برای خانه داری لازم است و گاهی برای خانه داری مفید نیست و گاهی افراط در کار خانه مثل مثال بالا شاید خانه داری را کمرنگ کند و به موزات آن اکثر اوقات کار بیرون نیز تاثیر بیشتر و بدتر از حتی شکل افراطی کار خانه دارد.تمکین هم مثل نفقه بسته به شرایط شکلهای مختلف دارد ، مثل نفقه که در برخی موارد خدمتکار خانه و حتی دایه را نیز شامل می شود تمکین هم این گونه است و در مواردی کار خانه تمکین به حساب می اید و در برخی موارد که زنانگی زن را بگیرد عدم انجام کار خانه تمکین است و همانگونه مرد هم به نفع خودش است در مواردی اجازه ندهد زن برخی کارها را انجام دهد چون ممکن است زیبایی و ظرافت روانی  زن را بگیرد و به ضرر خود مرد است ، تمکین در مجموع سازگاری با مرد و فراهم کردن اسباب آرامش مرد و خانواده است که مسئولیت سنگینی است که البته خود مرد نیز در آن اثر دارد.پس به طور کلی تمام شبهات تفاوت مرد و زن و برخی برتری های مرد در قرآن از جهل نسبت به خود سرچشمه می گیرد و برای پاسخ آنها باید به خود رجوع کرد تا این که به دشمنی به جنس مذکر پرداخت.البته برای رفع شبهه برخی افراد باید گفت تمکین در نهایت اعتماد زن به مردی با نیت خیر و مسئول در برابر خانواده در امور مادی (و نه لزوما معنوی) است.

  • سامان امامی